انتقاد از خود
اهداف آموزشی این مطلب
در این مطلب به نحوهی انتقاد از خود از طریق گفتگوهای درونی خواهیم پرداخت و به رابطهی آن با عزت نفس و کمالگرایی نیز اشاره شده است.
این نوشته برای کسانی که در زندگی، کار و یا مسیر موفقیت خود را سرسختانه نقد میکنند؛ مفید است.
آیا پس از انجام هر کاری مانند مربی یا معلمی سختگیر خود را نقد میکنید؟
فرض کنید در یک بازی فوتبال شرکت کردهاید که به صورت دوستانه بوده؛ پس از پایان بازی به طرز بیرحمانهایی با خود حرف میزنید که چرا قدرت بدنی کافی نداشتید، چرا سرعتتان پایین بوده و چراهای دیگر.
گاهی اوقات آنقدر با ذهن خود کلنجار میروید تا ذهنتان خسته شود و به همین دلیل گوشهگیر خواهید شد.
اما فرد دیگری را میبینید که اصلاً به این موارد فکر نمیکند و فقط به لذت خود میاندیشد و به چشم تفریح و لذت به بازی نگاه میکند.
شما کدام مورد را ترجیح میدهید؟
اینکه در این مورد خاص از خود انتقاد کنید یا نه بستگی به هدف و مسیر زندگی شما دارد اگر به دنبال مسیر حرفهایی برای فوتبالیست شدن هستید شاید بد نباشد که نقصهایتان را برای خودتان گوشزد کنید و در جهت رفع آنها تلاش کنید.
اما گاهی اوقات اینقدر به مسائل حاشیهایی میپردازید که انرژی کافی برای کار اصلی ندارید. یادتان باشد که بیش از حد با ذهن و روان خود کلنجار نروید به طوری که نتوانید به کار اصلی خود که در اینجا ورزش کردن است بپردازید. اما اگر هدف شما از بازی سرگرمی است انتقادهای عجیب و غریب را کنار بگذارید و با ایجاد حس رقابت و تمرکز روی نقاط مثبت خود از بازی لذت ببرید.
پس نکتهی مهم این است که یاد بگیریم در چه موقعیتهایی و در چه زمینههایی به خود بیشتر سخت بگیریم.
در همهی جنبه های زندگی لازم نیست به یک اندازه منتقد سرسخت خود باشید.
ذهن شما پس از مدتی خسته و فرسوده میشود و انرژی لازم برای کارهای ضروری و هم که جزو اولویتهای زندگی شماست را ندارد. پس از انرژی و ذهن خود به طرز هوشمندانهایی استفاده نمایید. طوری که تفریحات شما به شما انرژی و انگیزه دهد، نه اینکه باعث فرسایش ذهنتان شود.
نحوهی انتقاد از خود به چه صورت است
سرزنش بیش از حد همانند مانعی برای حرکت رو به جلو است. زبانههای آتشی که در درون خود شعلهور کردهاید گاهی اوقات آنقدر زیاد است که به جای اینکه محرک شما به سمت جلو باشد شما را میسوزاند.
کسانی که عزت نفس بالایی دارند کار خود را نقد میکنند نه ارزش وجودی خود را.
بگذارید با مثالی به شرح این موضوع بپردازیم.
فرض کنید به هدفی نرسیدهاید یا در آزمونی نمره خوبی کسب نکردهاید و یا در مسابقهایی شکست خودهاید.
به جای گفتن این جمله که “من آدم بدرد نخوری هستم که نتوانستم این کار را انجام دهم” ابتدا کمی خود را آرام کنید و سپس کل وجود خود را زیر سوال نبرید آدمهای دارای عزت نفس بالا ارزش خود را زیر سوال نمیبرند و به جای آن به دنبال دلائل عدم موفقیت خود هستند برای مثال به این شیوه با خود حرف میزنند ” من اگر در فلان آزمون قبول نشدم به این معنی نیست که به اندازه ی کافی درس نخواندم بلکه من اطلاعات و دانش خوبی داشتم اما مهارت تست زنی و یا مهارت مدیرت زمان نداشتم و فکر میکنم یکی از دلائل اصلی عدم قبولی من همین باشد” همانطور که دیدید کل داستان رو زیر سوال نبردند درواقع علاوه بر بخشهای منفی جنبههای مثبت این موضوع را هم دیدند و درک کردند
یک تفاوت کوچک در نوع نگاه، شخصیت شما را به گونهایی دیگر رقم خواهد زد
کسانی که عزت نفس بالایی دارند با خود میگویند خب در اینجا خوب نبودم دفعهی بعد با تلاش بیشتر جبران خواهم کرد نه اینکه با خود بگویید تو هم که بدرد هیچ کاری نمیخوری این چه کاری بود از تو بعید بود چقدر تو بیارزش هستی.
افراد کمال گرا نسبت به خود حساسترند و بیشتر از خود انتقاد میکنند به دلیل اینکه آنها میخواهند همهی کارها به بهترین شکل ممکن پیش برود و کوچکترین نقصی در کار، آنها را عصبی و ناراحت خواهد کرد که این امر ممکن است به آنها ضربه بزند و به دلیل سختگیری بیش از حد، شروع به شلاق زدن خود میکنند به جای اینکه این اشتباه محرک آنها باشد و راهنمای حرکت آنها باشد خود را سرزنش میکنند و خود را زمینگیر میکنند.
حال سوال ما از شما این است
آیا مواردی بوده که با انتقاد از خود نتیجهی بهتر یا بدتری گرفتهاید؟
تا به حال پیش آمده که انتقاد از خود حالتان را خراب کرده باشد یا اتفاق عجیبی در پی آن برایتان پیش آمده باشد؟
با انتقاد بیش از حد از خود، در مورد خودتان چه تصوری پیدا کردهاید؟
عادت و کمال گرایی
اهداف آموزشی این مطلب
مفهوم انباشت عادت، عادت و کمال گرایی را درک خواهیم کرد.
و خواهیم آموخت چطور مجموعهایی از عادات داشته باشیم؛ که وابسته به هم نیز باشند(انباشت عادت) و سپس به ارتباط آن با کمال گرایی میپردازیم.
برای درک مفهوم انباشت عادت (اثر جیمز کلیر) به این داستان توجه کنید.
داستان دنی دیدرو از کتاب خرده عادت ها (عادت های اتمی) اثر جیمز کلیر را در ادامه می خوانیم.
“دنی دیدرو فیلسوف فرانسوی تقریباً تمام زندگیاش را در فقر گذراند، اما روزی در سال ۱۷۶۵ همه چیز تغییر کرد.
دختر دیدرو در شرف ازدواج بود و او پول کافی برای هزینه مراسم عروسی نداشت.
همه او را به خاطر نقشش در یکی از بزرگترین و جامعترین دایرهالمعارفهای زمان خود میشناختند و به وی احترام میگذاشتند.
وقتی کاترین کبیر، فرمانروای روسیه از مشکلات مالی دیدرو باخبر شد، برای وی دلسوزی کرد.
او عاشق کتابها و خصوصاً از مطالعه کتاب دیدرو بسیار لذت میبرد.
کاترین پیشنهاد داد کتابخانهی شخصی دیدرو را به مبلغ ۱۰۰۰ پوند یعنی بیش از ۱۵۰ هزار دلار امروزی، خریداری کند.
ناگهان دیدرو پولی برای پس انداز پیدا کرد، با ثروتی که بدست آورد نه تنها هرینه مراسم عروسی را پرداخت، بلکه برای خودش یک ردای سرخ تهیه کرد.
ردای سرخ دیدرو زیبا بود.
در حقیقت بسیار زیبا بود تا حدی که دیدرو به سرعت متوجه شد که این ردا با دیگر داراییها و متصرفاتش چقدر نامربوط به نظر میرسد.
او در یادداشتهایش نوشت که ” دیگر هیچ هماهنگی، هیچ اشتراکی، هیچ زیبایی ” بین این ردای برازنده با دیگر لوازمش وجود ندارد.
دیدرو احساس کرد که دوست دارد بقیه داراییهایش را نیز مثل ردایش باشکوه کند.
او قالیچهی قدیمیاش را با قالیچهی دمشقی عوض کرد.
برای طاقچه بالای بخاری یک آینه خرید و یک میز بهتر برای آشپزخانه سفارش داد.
درست مثل افتادن اولین قطعه یک دومینو، تمام وسایل خانه نو شد.
رفتار دیدرو غیر معمول نبود.
درواقع تمایل به یک خرید که منجر به خرید بعدی میشود را اثر دیدرو میگویند.”
در ادامه جیمز کلیر اثر دیدرو را به عادت های ما پیوند زده است.
بسیاری از رفتارهای انسانی هم از همین چرخه تبعیت میکنند. اغلب اوقات بر مبنای همان کاری که به تازگی تمام کردید، تصمیم میگیرید در ادمه چه کاری انجام دهید.
انباشت عادت : یک برنامه ساده برای بازسازی عادت های شما
یکی از بهترین راهها برای ایجاد عادت جدید این است که یک عادت کنونی که هر روز در حال انجام دادن آن هستید را شناسایی کرده و بعد رفتار جدیدتان را روی آن قرار دهید به این میگویند انباشت عادات.
فرمول انباشت عادت این است.
من بعد از [عادت فعلی] ، [عادت جدید] را انجام خواهم داد
این ویژگی انباشت عادات تا چه اندازه برای افراد کمال طلب و اهمال کار مفید است.
تاثیر این ویژگی بر افراد اهمال کار را نمیتوان انکار کرد.
اما چگونه به افراد کمال طلب کمک می کند؟
در حقیقت این ویژگی شما را خیلی ساده به شخص قویتر و پرکارتری تبدیل خواهد کرد؛ طوری که بعد از مدتی باورتان نخواهد شد که اینقدر پرکار شدهاید.
دلیل آن این است که به عادت هایی مجهز شدهاید که به صورت ناخودآگاه در وجودتان ثبت شده است و از پیشروی اهداف و برنامههای خود لذت خواهید برد.
تاجایی که هر روز به صورت ناخوداگاه مشغول انجام دادن عادات انباشته خود هستید به مرحلهایی میرسید که مطابق استانداردهای خود عمل خواهید کرد و یا به آنها نزدیکتر خواهید شد.
از آنجایی که افراد کمال طلب استادندارهای خیلی کامل و ایدهآلی برای خود در نظر میگیرند. با تقویت انباشت عادات میتوانند به این استانداردها نزدیکتر شوند.
می توان گفت با بالا بردن توان خود دیگر آن حالت مطلوب برای شما یک رویا نیست بلکه واقعیتی است که با تقویت انباشت عادات از دورن فریاد میزنید قابل انجام و قابل اجراست.
برای مثال فرض کنید که هر روز تصمیم گرفتهاید که بعد از بیدار شدن از خواب حرکات کششی انجام دهید و بعد از آن یک ساعت مطالعه کنید.
به همین سادگی شما به درجهی کمال گرایی خود نزدیک شدهاید.
جالب است بدانید من هر روز این کار را از روی عادت انجام میدهم.
آیا شما تا به حال با انباشت عادت مواجه شدهاید؟
نمونه: بعد از اینکه عصر به خانه رسیدید موسیقی گوش کنید نمونهایی از انباشت عادت هست.
یا: صبح که از خواب بیدار شدم ناخوداگاه دوش میگیرم یا چای میگذارم و یا ایمیل خود را چک میکنم.
چگونه از طریق انباشت عادات بهتر توانستهاید به اهداف خود دست یابید؟